این بیماری همه گیر برای اکثر مردم زمان سختی بود، حتی اگر همه به یک شکل مبارزه نمی کنند. به عنوان مثال، خانواده ها - به ویژه مادران - مجبور بودند زندگی روزمره خود را به شدت تغییر دهند تا با برنامه های آموزش از راه دور برای کودکان سازگار شوند، که زندگی روزمره را به شدت مختل کرد. چند تن از دوستان مادرم بارها از من شکایت کرده اند که خجالت می کشند به فرزندانشان یک آیپد بدهند تا آنها را مشغول کند یا به آنها اجازه دهند تعداد نامحدودی تلویزیون تماشا کنند تا بزرگسالان بتوانند وظایف خود را انجام دهند (یا فقط استراحت کنند). . با کنار گذاشتن بیماری همه گیر، به نظر می رسد فرزندپروری حوزه ای است که در آن افراد نگران هستند که دیگران فکر کنند آنها یک "مادر بد" یا "پدر بد" هستند زیرا آنها به هیچ ایده ای از کمال پایبند نیستند. اما همانطور که آنا بروک، روانشناس اجتماعی در تاریخچه جلد می نویسد، زندگی به اصطلاح آشفته ما واقعاً مورد توجه خارجی ها قرار نمی گیرد. دادن اعتماد به نفس زیاد یک راه آزمایش شده و آزمایش شده برای آرامش برای وجودی ناقص - و گاه بی نظم - است (به «دیگران فکر نمی کنند که شما درهم و برهم هستید» را ببینید).
در جای دیگر این شماره، روشهای شگفتانگیزی را ببینید که صدای صدای ما بر نحوه درک ما از خود تأثیر میگذارد (به «تغییر صدای صدای شما میتواند هویت شما را تغییر دهد مراجعه کنید») و گزارشی از سردبیر ارشد گری استیکس در مورد اینکه آیا ما میخواهیم برای نزدیکتر شدن دوباره به مردم (به «کووید حریم خصوصی را افزایش میدهد - شاید برای همیشه» مراجعه کنید). بله، زندگی اخیراً بسیار مضطرب بوده است، اما این تنها چیزی است که ما داریم.