فیزیک شگفتانگیز شکستن انگشتان
کارن هاپکین: این علم 60 دوم علمی آمریکایی است. من کارن هاپکین هستم.
انجام علم کار آسانی نیست. جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها زمان و انرژی زیادی می طلبد. حداقل معمولاً اینطوری کار می کند.
سعد بهملا: این یکی از آن نمونه هایی است که در آن به شوخی می گوییم که می توانیم انگشتانمان را بشکنیم و داده ها را دریافت کنیم.
هاپکین: این به این دلیل است که سعد بهملا و شاگردانش به تازگی مطالعهای را در مورد فیزیک کوبیدن انگشت به پایان رساندهاند. آنها دریافتند که مقدار مناسب اصطکاک کلید موفقیت یک کلیک است. کار آنها در مجله رابط انجمن سلطنتی ظاهر می شود.
آزمایشگاه Bhamla شرکت Georgia Tech بر حرکت فوق سریع در طبیعت تمرکز دارد.
بهملا: موجودات زنده می توانند به حرکات بسیار سریع دست یابند و ما کنجکاو هستیم که چگونه می توانند این کار را انجام دهند و چگونه می توانیم این اصول را برای سیستم های شاید مصنوعی استخراج کنیم.
هاپکین: علم آنها می تواند یک هسته محکم باشد. اما جلسات آزمایشگاهی آنها شامل زمانی است که کمی بازیگوش تر باشند.
بهملا: ما چیزی به نام زمان سرگرمی فوق العاده شاد داریم. و در اینجا ما در مورد چیزی که معمولاً غیرعلمی است صحبت خواهیم کرد، فقط برای رقیق کردن وضعیت پس از یک بحث علمی معمولاً شدید که یک دانشجو ارائه می دهد.
هاپکین: چند سال پیش گفتگوی آنها به فیلم Infinity Wars تبدیل شد. در اوج این فیلم انتقام جویان، تانوس ابرشرور برای همیشه جهان سینمایی مارول را با شکستن انگشتان عظیم و فلزی خود تغییر می دهد. اما چیزی در صحنه باعث شد بهملا سرش را بخراشد.
بهملا: و من گفتم، می دانید چیست، من حاضرم شرط ببندم که اگر دستکش های فلزی مانند تانوس دارید، شک می کنم که در واقع ذخیره انرژی به روشی قابل کنترل بسیار دشوار است.
هاپکین: … انرژی که اگر واقعاً می خواهید کلیک کنید، باید به سرعت آزاد شود. بنابراین Raghav Acarya، یک دانش آموز در آزمایشگاه Bhamla، آزمایشی را ترتیب داد.
بهملا: برخی از نقاط بازتابنده را روی انگشتان خود قرار می دهد تا بتواند به طور خودکار حرکت انگشت را در هنگام ساخت فیلم های جانبی با دوربین پرسرعت ردیابی کند - فقط برای اینکه بتواند سرعت ها و شتاب ها را استخراج کند.
هاپکین: زیرا اولین چیزی که آنها می خواستند بدانند این بود: سرعت این حرکت جاز و کبدی چقدر است؟
بهملا: ما دریافتیم که قفل کردن انگشت حدود 7 میلی ثانیه طول می کشد. قرار دادن این در متن 20 برابر سریعتر از یک چشم بر هم زدن است. پلک زدن از نظر یخبندان کند است، یعنی حدود 150 میلی ثانیه.
هاپکین: حتی تاثیرگذارتر از سرعت او شتاب بود ... که 3 برابر سریعتر از پرتاب دست یک توپ بیسبال از لیگ بزرگ بود.
بهملا: بنابراین، در اینجا ما عکسی داریم که توسط دانشمندان گرفته شده است ... بنابراین ما ورزشکاران حرفه ای نیستیم، به سختی به باشگاه می رویم ... و تقریباً 3 برابر سریعتر هستیم. بنابراین این منجر به این سوال شد: چگونه می توانیم این شاهکار به ظاهر خارق العاده آکروباتیک و مهارت انسانی را انجام دهیم؟
هاپکین: برای فهمیدن، آنها شروع به تمرین اصطکاک کردند. ابتدا، راغاو و مربی دانشجوی فارغ التحصیلش، الیو چالیتا، از کمی مرطوب کننده استفاده کردند تا انگشتانشان کمی لغزنده تر شود. و آنها دریافتند که عکس های به دست آمده چندان سریع نیستند. سپس به سمت دیگری رفتند.
بهملا: برعکس، به طور شهودی، ما فکر کردیم، اوه، اصطکاک عالی است. بیایید لنت های لاستیکی با اصطکاک بالا را بگذاریم، فکر کنیم... اگر اصطکاک را افزایش دهم، ... شاید یک کلیک قوی تر دریافت کنم.
هاپکین: اما کلیک کردن را نیز سرکوب کرد، زیرا با تلاش برای لغزش انگشتان روی یکدیگر، انرژی زیادی از دست می دهید.
بهملا: بنابراین معلوم شد که در آزمایشهایمان متوجه میشویم که مالش پوست او چیزی شبیه به این نقطه شیرین مطلوب در این ناحیه از موهای طلایی است که به شما انرژی کافی میدهد، اما به سرعت آزاد میشود تا یک کلیک به شما بدهد. [snap]
هاپکین: و تانوس چطور؟
بهملا: اگر انگشتان مسی را که برای آزمایش فرضیه تانوس انجام دادیم قرار دهید، معلوم می شود که تراکم پذیری بالشتک های انگشت نیز مهم است. اگر این سطوح سخت را دارید، حتی اگر اصطکاک آن مانند پوست باشد، ناتوانی در فشرده سازی بر کشش و ذخیره انرژی تأثیر می گذارد، بنابراین یک کلیک بسیار ضعیف یا نه واقعا رضایت بخش دریافت می کنید.
هاپکین: بهملا تعجب می کند که آیا چیز خاصی در شکل دست های ما وجود دارد که این توانایی را به ما می دهد؟ یا پستانداران دیگر می توانند این کار را انجام دهند؟
بهملا: من ایمیل های زیادی برای بسیاری از انسان شناسان، نگهبانان باغ وحش نوشتم...
هاپکین: او حتی به سینما بازگشت.
بهملا: اگر من در سیاره میمون ها این میمون ها را ببینم که روی اسبی نشسته اند و کلیک می کنند چه می شود؟ خوب، این برای من خوب است، زیرا حداقل کسی آن را تصور کرده است، درست است؟ شاید تکالیفشان را انجام دادند. شاید در یک مجله توسط یک طبیعت شناس توصیف شده است.
هاپکین: اگر تا به حال یک شامپانزه دیده اید، لطفاً بهملا را در جریان بگذارید. در این بین، او به دنبال پروژه هایی که کنجکاوی او را جلب می کند، ادامه خواهد داد.
بهملا: زندگی برای انجام کارهای خسته کننده خیلی کوتاه است. فکر میکنم برای من و دانشآموزان لذتبخشتر است که بگوییم وای خدای من، چقدر باحال است؟ و وقتی طبیعت مرزهای فیزیک و مهندسی را جابجا می کند، چیزهای جالبی می توان از آن آموخت.
هاپکین: شما همچنین می توانید یافته های خود را به عنوان توضیح دهید [snap].
بهملا: حالا پدر و مادرم می فهمند. [laughs] خوب، من فکر می کنم آنها انجام می دهند.
هاپکین: برای علم 60 ثانیه ای Scientific American، من کارن هاپکین هستم.
[ad_2]